آتریناآترینا، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

دفتر خاطرات آترینا

58- مراسم سالگرد مامان شهناز(24/9/1391)

      روز جمعه 24 آذر مراسم اولین سالگرد مامان شهناز بود.            مراسم سالگرد مامان شهناز شروع مراسم ساعت 10:30 در بهشت زهرا بود . آترینا هم تو مراسم شرکت داشت و با باران بازی می کرد. آترینا همیشه وظیفه پرپر کردن گلا رو بر عهده داره! ناهار رو هم تو رستوران مروارید (بلوار مرزداران) دادیم . نمایی از داخل رستوران مروارید آترینا از رستوران رفت خونه باران گلی و تا شب که مامانی و بابایی برن دنبالش اونجا موند و بازی کرد.اون شب اولین برف زمستانی هم بارید که باعث شد مامانی و بابایی 3 4 ساعت توی ترافیک بمونند. ...
10 دی 1391

54-بازدید از عمارت شازده هروی

بالاخره بعد از مدتها موفق شدیم عمارت هروی یا همون نگار خانه برگ رو که روبروی خونه مامان ایرانه بازدید کنیم . نمایشگاه مجسمه سازی بود و ما هم رفتیم باز دید.     بعد از ظهر یه روز قشنگ پاییزی در عمارت شازده هروی       تو این عکس خونه مامان ایران هم نمایانه که البته خونه نبودند.           آترینا از این مجسمه ها خیلی خوشش اومده بود           بابایی و آترینا   ...
4 دی 1391

55-آترینا در یک روز بارونی (23/8/1391)

امروز ٢٣ آبان بارش بارون پاییزی آغاز شده . آترینا هم از بارون بی نصیب نموند.     آترینا گلی تو حیاط خونه مامان ایران   این چتر کادوی باران سلمانزاده بوده به آترینا . این لبخند آترینا هم از اون لبخندای مخصوص عکسه   ...
4 دی 1391